Autoconverted from "51.srt"

(قسمت 51)

 

!سرورم

 

سرورم ،لطفا فرمانتان را
پس بگيريد

 

من نمي توانم پزشك
شخصي شما باشم

 

!سرورم

 

!سرورم ،يك مصيبت بزرگ

 

...پرنس كيان وون

 

پرنس كيان وون در
!شرايط بحراني است

 

چه؟ پرنس كيان وون؟

 

چه اتفاقي براي پسرم افتاده است؟

 

چطور؟ شرايط او چطور است؟

 

او تب دارد و بعد
از تشنج ها غش كرد

 

يك پزشك به مقر او
درست حالا وارد شد

 

كي تب شروع شد؟

 

دما ديشب اي طور بالا نبود

 

پسرم ، پسرم

 

شما او را معاينه كرده بوديد؟

 

بله، سرورم

 

...ادامه بده

 

او علائم غير عادي
ديشب نشان مي داد؟

 

او دهن دره مي كشيد
و مكرر سرفه مي كرد

 

پس من او را زودتر به
خواب بردم نگران بودم كه او
ممكن است سرما خورده باشد

 

دهان دره و سرفه؟

 

آن يك سرماخوردگي عادي نيست؟

 

شما براي يك سرماخوردگي
غش مي كنيد؟

 

يك بچه جوان مي تواند تشنج داشته
باشد و غش كند براي بيماري كوچك

 

لاله گوش او سرد است
چشماش چطور بود؟

 

او در حال صحبت كردن
نبود پس من نتوانستم بفهمم

 

شغل بانوي پرستار چيست؟

 

چطور شما مي توانيد
چنين چيزهايي را نفهميد؟

 

او فورا به خواب رفت؟

 

نه . او بي قرار بود و
او چشماش را مي مالاند

 

چيه؟ بيماري چيه؟

 

من محدود كرده ام اين را به 3-4
... بيماري با اين نشانه ها

 

اما من هنوز مجبورم او را
با دقت بيشتر معاينه كنم

 

متاسفم ، اما لطفا
كمي بيشتر صبر كنيد

 

صبر؟ پرنس بي هوش است
و من بايد صبر كنم؟

 

ملكه!من مي فهمم شما
چه احساسي داريد

 

اما شما مي دانيد تشخيص
يك بيماري زمان مي برد

 

و اين براي بيماري هاي بزرگ و
كوچك عادي است براي پيش آمدن

 

، در طول بچگي شخص
پس نگران نباشيد صبر كنيد

 

او را با دقت معاينه كنيد براي تشخيص
بيماري اش و نتيجتا درمان او

 

بله ،سرورم

 

ملكه ، اگر شما براي پرنس نگران هستيد

 

چرا يانگوم را براي مراقبت
از او قرار نداده ايد؟

 

ها؟

 

شما قبلا فهميده ايد كه تشخيص
. و تجويز او بهترين است

 

!نه ،ممنونم . او يك پرنس است

 

چطور من مي توانم اجازه بدهم يك
!بانوي پزشك از او مراقبت كند؟

 

شما همان كسي نيستيد
كه ارزش قائل شديد

 

براي تلاش يانگوم و به او
اجازه داديد من را درمان كند؟

 

پس من منظور ديگري نداشتم

 

من به سرپرست پزشكان
...از قبل مشكوك بودم با

 

ديگر پزشكاني كه بالاي سر شما بودند

 

اگر ديگر پزشكان زمان داشتند
آنها هم مي فهميدند

 

سرورم ،شما من را مايوس كرديد

 

مايوس؟

 

شما اين چنين بوديد هنگامي
كه پرنس كرون بيمار بود؟

 

شما درباره چه صحبت مي كنيد؟

 

شما اين طور آرام نبوديد
وقتي او مريض بود

 

با وجود اينكه او بعدا به دنيا آمد
پرنس كيان وون هم پسر شما است

 

چطور شما مي توانيد اين قدر
آرام و بي تفاوت باشيد؟

 

شما حتي تلاش كرديد براي او
يك بانوي پزشك را اختصاص دهيد؟

 

ملكه ،شما درست من را نفهميديد

 

من مي دانم شما درست من را نفهميديد

 

بله ،من به يانگوم گفتم به عنوان يك مامور
...مخفي عمل كند براي به من گفتن

 

وضعيت سلامتي پرنس كرون ، مادر شما

 

و خودتان در داروخانه

 

...يانگوم فرمان را نپذيرفت

 

و من او را تهديد كردم
بانوي همراهم مي كنم

 

اما شما حتي فكر كرديد
...چرا من مي خواستم

 

چنين فرماني را به يك بانوي پزشك بدهم ؟

 

من نمي دانم چه كسي اين را انجام داد
اما اين يك نفرين در برابر پرنس است

 

هر دقيقه كسي تلاش مي كند
...من و پرنسم را تهديد كند

 

اما من قادر به گفتن نيستم كه
چه چيز ترس را از بين مي برد چون

 

شما ممكن است به من بدگمان شويد

 

هنگامي كه من نمي دانم چطور و
چه چيز در آينده اتفاق خواهد افتاد

 

اما ،سرورم ،من هم يك مادر هستم

 

...من مي تواند همه چيز را تحمل كنم
مگر پسرم آسيب ديده باشد

 

من هم مجبور بودم بدانم چه پيش آمده است

 

من همچنين مي دانم شما يك
هشدار سكوت به من داديد

 

با فرمان دادن به يانگوم كه
پزشك شخصي شما باشد

 

من خيلي متاسفم ،سرورم

 

لطفا من را ببخشيد
فرمانتان را پس بگيريد

 

... و لطفا

 

لطفا پسرم را حفظ كنيد...پسرتان

 

... سرورم

 

شما نبايد اول تب پرنس كيان وون
را اندازه مي گرفتيد؟

 

تب معمولا همراه
بيماري يك بچه است

 

اما گاهي اوقات شما مجبوريد
اجازه بديد تب دوره اش را بگذراند

 

...ما مي توانستيم موقعيت را بدتر كنيم

 

اگر ما هم سريعا تصميم مي گرفتيم
وقتي ما حتي نمي توانيم سوال كينم

 

پزشك شيندر حال معاينه او در طرق
زيادي است ،پس لطفا صبر كنيد

 

حتما. پزشك يانگوم بالاخره
خطايش را فهميده است درباره

 

... آوردن دردسر به داروخانه

 

و دربار ،پس او مودبانه
ترفيع شاه را رد كرده است

 

...يانگوم ،برگرد به

 

مركز عمومي و وظايفت را تمام كن

 

داروخانه سلطنتي به مكان خودش باز
خواهد گشت و سخت كار خواهد كرد

 

چرا شما توانستيد به
آساني اين را رها كنيد؟

 

چطور ...چطور ما
به اينجا مراجعه كنيم؟

 

من به شما نگفتم كه شما حتي با چيزهاي
بزرگتري از اين مواجه خواهيد شد؟

 

اما من نمي توانم اين را انجام بدهم درحالي كه بالاتر
از استادم است و آسيب مي زند به بانو سوك وون

 

...بانو سو

 

من متاسفم...من متاسفم

 

او را صدا كن بله،آقا

 

خيلي وقت پيش ،وقتي شما كوچك بوديد
وقتي نوشيدني ها را براي من آورديد

 

من از شما پرسيدم شما چه

 

به شخصي كه نوشيدني ها
را فرستاده مي خواهيد بگوييد

 

بله

 

شما جواب داديد
" پادشاه آن را دريافت كرده است

 

"با قدرداني اما او عميقا در دردسر افتاده بود

 

من واقعا بودم؟

 

اما من در دردسر نيافتاده بودم
من ممنون بودم ،و من همه آنها را نوشيدم

 

من به شما فكر مي كردم
وقتي آنها را نوشيدم

 

او حتي مي دانست قصر شبيه چيست؟

 

من در دردسر افتاده بودم چرا كه من
مي خواستم به داخل قصر بروم و

 

من متعجب بودم چرا كه شما
خواستيد به جاي آنقدر بدي برويد

 

... وقتي من از سر نوشيدني ها بلند شدم

 

من خودم را براي پادشاه بودن پيدا كردم

 

اگر شما نوشيدني ها را نياورده بوديد
من پادشاه نمي شدم

 

من پادشاه نمي شدم

 

پس شما بايد مسئول باشيد

 

مسئول؟

 

!حتما ،شما مسئول هستيد

 

شما من را به اينجا فرستاديد و
شما خواستيد بيايم

 

پس چطور مي توانيد برويد در
حالي كه مرا اينجا ترك مي كنيد؟

 

يانگوم برگشته است به مركز بهداشت عمومي

 

همه اين درخواست ها چيست؟

 

من براي گفتن اين متاسفم اما آنها
درخواستهايي براي متهم كردن

 

، يك صاجب منصب بالا
سرپرست داروخانه است

 

يك صاحب منصب بالا،چرا؟

 

...وقتي شما بيمار بوديد،بستري

 

او فرمان محرمانه ملكه را
...به مرحله عمل در آورد

 

و هنگامي كه شما به يانگوم فرمان داديد
... پزشك شخصي شما باشد

 

او تنها شخصي بود كه موافق بود

 

پس آنها از شما خواسته اند كه
... او را به تبعيد بفرستيد

 

براي نقض قانون سلطنتي دربار

 

واقعا؟ نام او چيست؟

 

مين جانگ هو

 

مين جانگ هو؟

 

اگرچه او يك صاحب منصب بالا است
او خيلي وقت نيست كه به اينجا آمده است

 

پس شما احتمالا خيلي خوب او را نمي شناسيد

 

اما يك زماني شما به او پيشنهاد
...شخصي داده بوديد بنوشد

 

براي يك امتحان ملي
وقتي او 15 سال داشت

 

مين جانگ هو را اينجا بياوريد

 

بله،سرورم

 

اسم شما مين جانگ هو است؟

 

بله

 

شما در امتحان نفر اول شديد

 

انشا آن زمان درباره راههاي
فرمانروا و خدمتكاران او بود

 

شما چه نوشتيد؟

 

بله ، سرورم،راههاي فرمانروا
... و خدمتكارانش هست

 

درسته...آن همان بچه است

 

سرورم، صاحب منصب
مين جانگ هو اينجا است

 

بگذاريد داخل بيايد بله ،آقا

 

، همه خدمتكاران ديگر مخالفت كردند
... اما شما هستيد

 

تنها كسي كه فرمان من را پذيرفت؟

 

بله ،سرورم

 

اين يك نقشه است؟

 

اين يك نقشه براي اخطار كردن به من است؟

 

براي نيروها ،آنجا صاحب منصباني
... بوده اند كه مقاوم كردند

 

با قبول فرمان شاه وقتي
همه ديگران با آن مخالف بودند

 

پس سرورم من متاسفم براي پرسيدن
اما شما فرمان داديد آن را

 

،براي انتخاب شخص باوفا
خائنان و نالايقان

 

در بين خدمت كارانتان؟

 

سرورم ، خدمتكار مسن جانگ هو
جرات كرده از پادشاه درخواست كند

 

...لطفا فرمان دهيد بانو پزشك

 

يانگوم دوباره پزشك شما باشد

 

يانگوم يك بانو است و اين دليلي است كه
همه صاحب منصبان مخالف آن هستند

 

چرا شما تنها كسي هستيد كه
روي اين پافشاري مي كنيد؟

 

به خاطر اين كه مهمترين چيز شخص هستند

 

شخص؟

 

...بله ،سرورم

 

مهمترين چيز كه شما بايد انجام دهيد انتخاب

 

يك شخص تلاشگر است و قرار دادن
آن شخص در موقعيت درست

 

اين درباره انتخاب يك مرد تلاشگر نيست
... و گذاشتن او در موقعيت

 

اما يك شخص تلاشگر را بايد قرار داد
مرد يا زنش را در موقعيت درست

 

بانو پزشك يانگوم پيش از
...اين مراقبت كرده است

 

از سلامت خانواده سلطنتي و
تشخيص اشتباه را تصحيح كرد

 

در طول آخرين طاعون
براي نجات انسانهاي زيادي

 

كار بانو يانگوم اين بود؟

 

بله،اين بود

 

و همانطور كه شما ديده بوديد در طول
محاكمه بانوي سرپرست ،آقاي اوه

 

... بانو يانگوم اين را نداد به

 

هيچ تهديد و وسوسه اي

 

...من مي دانم كه

 

پس او چه كمبودي دارد براي كسي
كه شما بايد در كنارتان داشته باشيد؟

 

سرورم ،من جرات كردم
دوباره از شما بخواهم

 

شما بايد آنها را كه بايد دركنارتان
داشته باشيد جداكنيد

 

از آنهايي كه شما نبايد در كنارتان داشته باشيد

 

و قرار بدهيد آنها رادر موقعيتهاي درستشان

 

بله . آن چيزي است كه
شما گفتيد وقتي شما برديد

 

مقام اول را درامتحان ، همچنين

 

كه راه فرمانروا است

 

راه خدمتكار دانستن ظرفيت اش
است ،و رفتن كنار

 

پادشاه اگر آن مناسب اين است يا دور
رفتن اگر اين مناسب است براي او

 

يا افزايش دارائي اگر او براي اين مناسب است

 

پس چه نوع خدمتكاري شما بوده ايد؟

 

...من خدمتكاري بوده ام كه
...كمك مي كند به خدمتكارني كه

 

بايد در كنار شما باشند

 

اما كسي به خاطر حسادت
و حرام شمردن نمي تواند

 

و من به باور رسيده ام كه

 

آن وفاداري است كه من به شما مديونم

 

چه؟ او با پادشاه محرمانه
ملاقات مي كرده است؟

 

پس آن اين بود

 

آن دليل اين است كه او فرمان او را قبول
كرد ، قرار گرفتن در برابر باقي دربار

 

اين يك نقشه براي بدست آوردم اعتماد او بود

 

!چه شرا رتي از او

 

اگرچه بحث پزشك شخصي
او بدون نتيجه گذشته است

 

ما نمي توانيم مين جونگ هو را رها كنيم

 

...بله،در باره اعتماد جديد فكر كن

 

كه پادشاه به جانگ آم بخشيده است

 

من موافقم . در فقط
...چهار ماه او رفت

 

از رتبه نهم صاحب منصبان
به سرپرست امور داخلي

 

اين سخت نخواهد بود وقتي دانشوران
و صاحب منصبان در طرف ماهستند

 

و اين يك دليل كافي براي تبعيد او است

 

بله ، آقا

 

من هرگز خوابش را نمي ديدم كه مين
ما را اين چنين متوقف خواهد كرد

 

... مي دانم

 

اگر ما اول خودمان به مين
...جانگ هو ضربه نزنيم

 

مردم ما جدا خواهند شد

 

پس ...ما بايد چه كنيم؟

 

...مان

 

!بچه من بيمار است ...پس چرا نيست؟

 

به هر حال !اگرچه اين يك
...دفتر عمومي است ،ما

 

!ما گداياني مثل خودتان را نمي پذيريم

 

اگر يك شخص مريض است
او بايد درمان شود

 

چرا ما نمي توانيم او را بپذيريم؟

 

اگر يكي يا دو تا از شما
شروع به اينجا جمع شدن كنند

 

اين مكان به زودي تغيير خواهد كرد
! به ميعادگاه كثيفي از گدايان

 

مردم مريضي كه اينجا مي آيند
!مبتلا به بيماري خواهند بود

 

اينجا چه پيش آمده؟

 

اين گدايان كثيف تلاش مي كنند
به اينجا وارد شوند

 

چه شده؟

 

بانوي من !بچه من تب دارد و
!من فكر مي كنم او دارد مي ميرد

 

!لطفا او را نجات دهيد
!لطفا او را نجات دهيد

 

بانوي من ،ما در دردسر بزرگي مي افتيم
!اگر شما شروع به پذيرش آنها كنيد

 

حتي اگر ما يك مركز بهداشت عمومي هستيم
... ما نبايد آن را انجام دهيم

 

ما بايد همه را بپذيريم

 

مراقبت از مردم بيمار چيزي
است كه ما انجام مي دهيم

 

چه شده؟

 

!او را كجا مي بريد؟

 

!بانوي من

 

!آقا

 

چيه؟

 

!ما يك دردسر بزرگ داريم

 

!اين يك مشكل بزرگ است

 

!...آن هست

 

... بله ،درسته

 

!چه؟!چه؟

 

شما مطمئنيد آن آبله است؟

 

من براي گزارشش متاسفم

 

!آبله؟!آبله؟

 

...چطور پرنس مي تواند
! پرنس...؟

 

!جزئيات را به ما بگو !جزئيات

 

ما اميدوار بوديم اين يك سرما
خوردگي باشد از مشاهده علائم

 

...اما اينجا صداي صوتي است و

 

...او تب دارد اما لا له هاي گوش او

 

احساس سرما كرد و ماهيچه هاي
نوك گوشش متمايل به قرمز است

 

پزشك يونگ و من اين را يك
مورد آبله تشخيص داده ايم

 

شما مطمئن هستيد آن درست است؟
يك تشخيص اشتباه نيست؟

 

سرورم،او قبلا شروع كرده بود به
داشتن يك يا دو تا جوش كورك دار

 

ما بايد چه كنيم؟

 

ما بايد چه كنيم؟

 

اول از همه ،اگر كس ديگري
... مبتلا شده بفهميد

 

و قرنطينه پرنس كه در قصر شيوع نيابد

 

ما قبلا اين را انجام داديم

 

!چه؟ پرنس...؟

 

او اوقات سختي را داشته است
به خاطر تب و سردرد

 

ما مجبوريم به او كمك كنيم عرق كند و
روده ها شل شود

 

آن راهي است كه او مي تواند راحتر باشد

 

انتخابي در كار نيست

 

بله،آقا

 

!كنار برويد ،كنار رويد ،من گقتم
...من داخل مي روم براي ديدن

 

پسر من است پس چرا شما
!جلوي من را مي گيريد؟

 

!همين حالا بريد كنار

 

سرورم !آبله مسري است

 

اين مي تواند به يك بزرگسال سرايت كند

 

شما نبايد بريد داخل

 

!من نمي توانم دلواپس نباشم!عيبي ندارد

 

ملكه!ملكه، آرام باشيد

 

!آرا م باشم؟! آرام باشم؟

 

چطور مادر آرام خواهد بود وقتي
! پسرش در حال مرگ است؟

 

لطفا اجازه بدهيد برم داخل

 

!لطفا اجازه بديد

 

!نه !شما هم ممكن است بگيريد

 

هرچه اتفاق بيافتد ، مادر
...بيرون نخواهد ايستاد

 

در حالي كه پسرش بيمار است

 

فكر كنيد چقدر او ممكن است
منتظر من بوده باشد

 

فكر كنيد چقدر او از من خواهد رنجيد

 

...لطفا اجازه بدهيد بروم داخل ...لطفا

 

...پرنس...پرنس

 

!ملكه

 

!اين چه نوع رفتار بي ملاحظه اي است؟

 

...به عنوان يك مادر خودم

 

من كاملا شما را درك مي كنم
...اما شما يك مادر هستيد

 

!براي يك پسر و يك همسر براي پادشاه

 

شما بايد اول به آسايش پادشاه فكر كنيد

 

به مقر سلطنتي برگرد

 

شما برگرديد،همينطور ،پادشاه

 

هيچ درماني براي آبله نيست

 

...حتي اگر شخصي زنده بماند

 

او معمولا بينايي اش را از دست مي دهد
يا پاهايش فلج مي شود

 

قدرت الهي فقط پزشكان هستند

 

...شما بانوان پزشك كه كمك خواهند كرد

 

به پزشك يانگوم و به بانوي
پزشك سرپرست را قرار داده ايد؟

 

بله

 

...پس ما مجبور خواهيم بود درمان

 

پرنس را به بانوي پزشك يانگوم
و بانو سرپرست بسپاريم

 

...پس شما بوريد و ملاقات كنيد

 

داروخانه هاي غير نظامي را و مراكز
بهداشت عمومي شرق و غرب را

 

اگر در قصر وجود دارد ،بايد
در شهر هم همينطور باشد

 

چه خوب انجام خواهد شد؟ هيچ درماني براي
آن نيست ، ما نمي توانيم جلوي آنرا بگيريم

 

مردم مخفي شدند ،از قرنطينه
... شدن مي ترسند

 

هي !اين چيزي است كه
!يك پزشك بايد بگويد؟

 

همه ،فهميدند كه چه پيش آمده
... و طرحهايي دارند

 

براي كمترين تلفات

 

بله ،آقا

 

لطفا من را بكشيد به جايش

 

من را بكشيد ،و پرنس من را نجات دهيد

 

پرنس من را نجات دهيد

 

خدايا،من خواهش مي كنم

 

... سرورم

 

او چطور است؟ او چطور است؟

 

وضعيت او تغييري نكرده است

 

...او هنوز فقط عرق مي كند

 

!چرا؟! چرا؟

 

چون هيچ تعجويزي براي آبله وجود ندارد

 

پس اين خواسته خدا است؟

 

من بايد پرنسم را به خدا بسپارم؟

 

ما هيچ بيماري با آبله هنوز
اينجا پذيرش نكرده ايم

 

...واقعا؟ اين عجيب است

 

فكر اين كه آن تب بود را دور نكرديد؟

 

نه . او به طور واضح هيچي نداشت

 

بانوان پزشك بچه را معاينه كردند ،درسته؟

 

بله

 

پس بانوان را جمع كن و از آنها بخواه
اگر آنها كسي با تب بالا داشتند

 

اگر علائم مشابه وجود داشت
سريعا يك پيغام براي من بفرستند

 

فهميديد؟

 

بله ،آقا

 

شين بي و من چك خواهيم كرد
داروخانه هاي مركز شرق را

 

پس شما و ايان بي بايد داروخانه هاي
طرف هاي ديگر را چك كنيد

 

و ما ملاقات خواهيم كرد در مركز بهداشت غرب

 

حتما

 

اين دارو را در همه كافه هاي شهر پخش كنيد

 

همه آنها را مجاني ؟

 

بله . لطفا تلاش نكنيد از
اين سود بدست بياوريد

 

!شما فكر مي كنيد من كي هستم؟
...من از دست داده ام دو تا

 

از بچه هايم را به خاطر طاعون

 

من چنين چيزي را انجام نمي دهم

 

.حتما ...من متاسفم
اين را پس مي گيرم

 

شما مطمئن هستيد با خوردن
اين ميتواند پيشگيري شود؟

 

من نمي دانم . من فقط انجام مي دهم
اين را چون به من گفتن اين را انجام دهم

 

... حتما

 

شما با اهالي شهر بوديد براي پيدا كردن
غنچه چوپاني و گا يوم

 

شما آنها را در كوهستان پيدا خواهيد
كرد چون حالا فصل بهار است

 

آنها هم خوب هستند؟

 

بله

 

...اگر من اين را زودتر مي دانستم

 

من مجبور نبودم ايل دو و يي دو
خودم را اين قدر دور بفرستم

 

!شما چه مي كنيد؟ برويد

 

من يك پزشك از قصر سلطنتي هستم

 

پس؟

 

پس؟ پس چرا شما دارو را پخش مي كنيد

 

وقتي شما حتي يك صاحب
منصب دولتي نيستيد؟

 

چه مسئله اي است خواه من يك
صاحب منصب دولتي هستم يا نه؟

 

شما اين را با يك قيمت بالا مي فروشيد
در حالي به مردم مي گوييد
اين يك داروي شگفت انگيز است؟

 

ثابت نشده است كه اين از
آبله پيشگيري مي كند يا نه

 

پس شما چطور مي تواني
همه آنها را پخش كنيد؟

 

براي چك كردن اگر اين كار كند
چون اين هنوز ثابت نشده است

 

آن راهي است كه من مي توانم بفهمم
كدام يكي براي پيشگيري موثر است

 

...آنها گفتند ،اگر من بتوانم نجات دهم

 

فقط يك نفر را ،آن چيزي است كه يك
پزشك براي انجام دادن فكر مي كند

 

چه كسي؟

 

چرا شما مي خواهيد آن را بدانيد؟

 

!من گفتم من يك پزشك از قصر هستم

 

اگر شما براي چك كردن آبله آمديد

 

به غرب مركز بهداشت برو

 

به ما گفته شده همه داروخانه هاي
شهر همه موارد آبله را آنجا بفرستيم

 

غرب مركز بهداشت عمومي؟
آن جايي نيست كه يانگوم در آن كار مي كند؟

 

بله . يانگوم احتمالا در اين حتما
دخالت دارد

 

!مواظب سخنانت باش

 

من نمي توانم اينجا بايستم وقتي مردم
با يانگوم تحقير آميز رفتار مي كنند

 

!دختر بد

 

من كجا بايد اين را بگيرم؟

 

آن را در گذرگاه بگير

 

آن هم شبيه اينجا بود

 

... من مي دانم

 

عجله كن

 

شما به بيماران اجازه داديد
...در مركز بهداشت باشند

 

!بدون اول قرنطينه كردن آنها؟

 

ما هيچي اينجا نداريم

 

پس چرا شما دستور داديد همه آنها
بروند به مركز بهداشت غرب؟

 

و شما حتي داروهاي گياهي
!تاييد نشده را پخش كرده ايد

 

من در ابتدا با آن مخالفت كردم اما هيچ
چيز اشتباهي در چيزي كه او گفت نبود

 

چه كسي؟

 

آقا ،همه اينها به پيشنهاد
...يانگوم انجام شد

 

يانگوم؟

 

بله،آقا . او گفت مركز
بهداشت عمومي عمل كند

 

...در هر حال از عهده آن برنمي آيند

 

و اگر دارويي پيدا شود كه موثر باشد

 

در متوقف كردن آبله
اين خيلي خوب خواهد بود

 

چون من پنج شال پيش شاهد
... اثر آبله بودم

 

من بااو موافقت كردم

 

حالا او كجاست؟

 

... من نمي دانم
او در مركز بهداشت نبود

 

دنبالم بياييد

 

!آقا!آقا

 

!آقا، بالاي آنجا را ببينيد

 

بزنيد بريم

 

!فقط چيزي كه او مي گويد انجام دهيد

 

پس اگر ما آن را انجام دهيم ،ما
كاملا از آبله خلاص مي شويم؟

 

نه كاملا ،اما تنها آن

 

شما بايد از آن پيشگيري كنيد

 

پس شما چه مي گوييد؟

 

من فقط انجام مي دهم چيزي كه
بانوي پزشك گفته به من انجام دهم

 

فقط انجام مي دهيد چيزي كه او مي گويد

 

چطور شما نمي فهميد؟

 

چه آن مي گويد؟

 

...پس...آن

 

هي !چطور شما مي خوانيد آن را وقتي شما
! آن را پايين قسمت فوقاني نگه داشته ايد؟

 

پس بعضي كه مي توانند آن را بخوانند
بايد آن را با صداي بلند بخوانند

 

اول از همه ، حمام كنيد نه با آب معمولي

 

بلكه با آب گل زرد يا آب زغال چوب

 

آب گل زرد؟ آب ذغال چوب؟

 

!دوم

 

اگر شما غنچه چوپاني مي خوريد
به خوردنش در حليم ادامه دهيد

 

و اگر شما گل يوم م يخوريد ،آن را
خشك كنيد در سايه و آن را پدر كنيد

 

و آن را باعسل مخلوط كنيد و آن را داخل
دانه هاي بزرگ قبل خوردن درست كنيد

 

!سوم

 

سه قطعه نوك كدوي اسفنجي بسازيد

 

و پوست و دانه ها را در داخل ظرف
چيني با يك درپوش قرار دهيد

 

نمك را روي گل و در پوش بپاشيد

 

حرارت دهيد آن رابا پوسته آن گل چيني و سپس

 

...آن را به راست و چپ بغلتانيد
...قهوه اي و زرد

 

بعد از پودر كردن آن
شما از آن كيك درست مي كنيد

 

!چهارم

 

ما اصلا متوجه نشديم

 

شما نشديد؟

 

شما يك نسخه كوتاهتر يا بلندتر مي خواهيد؟

 

شما بايد اين را بگوييد
پس ما مي توانيم بفهميم

 

گفتن اين طوري كه شما بتوانيد بفهميد؟

 

...بيا نزديك...بيا نزديك

 

...بيا نزديك

 

من نمي دانم چرا آنها
اين را انجام مي دهند

 

!من عجله دارم

 

شما مجبوريد صبر كنيد براي اين
براي اتمام پختن

 

! به من غذا بدهيد

 

!دور شو

 

چرا شما!اگر شما گدا هستيد
شما بايد مثل گدايان عمل كنيد

 

!چرا شما تميز هستيد؟
!حتي آب را مي جوشانيد؟

 

شما چه كسي هستيد؟

 

!چه كسي؟ ما پزشكان قصر سلطنتي هستيم

 

!به سرپرستتان تعظيم كنيد

 

شما از قصر هستيد؟

 

چرا؟ پس شما مي توانيد شهر را بسوزانيد؟

 

نه،آنها براي ملاقات يانگوم آمدند

 

بانوي پزشك ما؟

 

چرا بانوي پزشك ما؟

 

"بانوي پزشك ما"

 

خوب ،خوب
...آنها براي آزار شما نيامدند

 

پس سريعا آنها را به سمت او راهنمايي كنيد

 

دنبالم بياييد

 

!بانوي من !بانوي من

 

برو بدنت را بشور
...با آب ذغال چوب حالا

 

و نوشيدني ذغال چوب را هم بخور

 

بله ،بانوي من

 

پسرم خوب خواهد شد،درسته؟

 

من بهترين كارم را انجام مي دهم

 

اما من مي توانم موفق به نجات او نشوم

 

نه،نه ،آن چيزي است كه من خواستم

 

من خيلي نگران بودم كه او ممكن است نپذيرد

 

هيچ درماني را چون او
بزرگترين پسر من است

 

من بيش از اين سپاسگزارم كه آن

 

...هر چه نتيجه دهد

 

اين خواسته خدايان مخصوص آبله است

 

لطفا اين را به بانوي پزشك يانگوم
در دهكده يونگ جين تحويل دهيد

 

!حتما

 

پس يانگوم خودش آنجا است؟

 

بله. هسچ كسي نمي خواهد آنجا برود

 

براي نجات يك پسر بزرگتر ؟بله

 

براي تلاش كردن درمان آبله؟

 

من گفتم ،بله

 

يانگوم !اين منم ،شين بي

 

شين بي من مي آيم داخل

 

نه!اينجا فقط بيمارن آبله هستند

 

اما شما داخل هستيد

 

اين به خاطر اين است كه اين شغل من است

 

شما بانوي پزشكي هستيد كه از بانوان
بالاي دربار مراقبت مي كنيد

 

دقيقا،پرنس كيانگ وون آبله دارد

 

!چه؟

 

اگر شما چيزي فهميديد لطفا بگذاريد ما بدانيم

 

من هنوز چيزي نفهميده ام

 

من فقط ثبت مي كنم هرچه مي بينم

 

و فقط با علائم سروكار دارم

 

...پيش از اين دو تا مرده داشتيم

 

...من واقعا مي خواهم بدانم

 

...اين مردم زيادي را مي كشد

 

اما هرچند...او چطور مي تواند زندگي اش
! را اين طوري در خطر بگذاريد؟

 

...آقا...آقا

 

چرا شما حداقل چيزي به يانگوم نگفتيد؟

 

يانگوم...يانگوم...به من اعتمادكن

 

آقا شما مي خواستيد من را مرده ببينيد؟

 

!ملكه

 

...سرورم

 

!ملكه...چرا شما اين كار را ادامه مي دهيد؟

 

سرورم ، لطفا اجازه بدهيد او را فقط يك بار ببينم

 

!لطفا

 

...اين آبله است!اگر او اين چنين بميرد

 

!من خيلي شرمنده خواهم بود

 

!سرورم

 

!سرورم!سرورم

 

!پرنس

 

اين مادرتان است ...چشمانتان را باز كنيد

 

...چشمانتان را باز كنيد

 

شما بايد مرا ببينيد قبل از اين كه بميريد

 

من اينجا هستم. شما بايد
چشمانتان را باز كيند

 

!سرورم
!شما هم مي توانيد مبتلا شويد

 

!او را نجات دهيد !پرنس كيانگ وون را نجات دهيد

 

!او را نجات دهيد

 

!سرورم ،او را نجات دهيد

 

!لطفا او را نجات دهيد

 

!پرنس كيانگ وون را نجات دهيد

 

!سرورم،لطفا او را نجات دهيد

 

...سرورم ،لطفا

 

خواه او يك روش شهري باشد يا يك
روش چيني مينگ ،او را نجات دهيد

 

...من نگران پرنس كيانگ وون هستم

 

اما من نميتوانم افسوس را تحمل كنم
من ملكه را مي فهمم

 

شما هم به اين شهادت نداديد؟

 

چون شما ديديد عشق مادري در آغوش گرفتن

 

پسر است حتي اگر او بتواند خودش هم مبتلا شود

 

هر كاري مي توانيد بكنيد

 

خواه آن روش شهري باشد يا روش
چيني مينگ ،او را نجات دهيد

 

...من نگران پرنس كيانگ وون هستم

 

اما من نميتوانم حس ترحم را تحمل كنم
من ملكه را درك ميكنم

 

اين مادر شماست ...چشمانتان را باز كنيد

 

...چشمانتان را باز كنيد

 

شما بايد قبل مرگ من را ببينيد

 

من اينجا هستم و شما بايد چشمانتان را باز كنيد

 

!سرورم
!شما هم مي توانيد مبتلا شويد

 

!او را نجات دهيد !پرنس كيانگ وون را نجات دهيد

 

! او را نجات بده

 

!سرورم،او را نجات دهيد

 

...من فقط هر چه مي بينم ثبت مي كنم

 

و من فقط با علائم سروكار دارم

 

...من مي دانم اين براي شما سخت است

 

من بايد يك پزشك بهتر باشم
و درد شما را از بين ببرم

 

چه شده ؟

 

اين صدمه ديده است

 

من خواهم مرد ،نمي ميرم؟

 

درسته؟

 

چرا شما خواهيد؟ نه ،شما نخواهيد مرد

 

واقعا؟

 

حتما...من شما را درمان خواهم كرد

 

پس شما مجبوريد اين را تحمل كنيد

 

اگر شما اين را خوب تحمل كنيد
من يك بادبادك براي شما خواهم ساخت

 

...واقعا؟ بله

 

من اين را نخواهم خورد

 

شما بايد بخوريد. اگر شما ادامه
...دهيد نخوردن را اين طوري

 

اول سلامتي شما از بين خواهد رفت

 

مشكل چيست؟

 

به عنوان يك مادر ،به عنوان يك ملكه
...من يك الگو خوب نبوده ام

 

براي پسرم ،و من اين چنين درمانده ام

 

پس چه اهميتي دارد؟

 

آن را دور كن

 

سرورم ،شما بايد قوي بمانيد

 

...آنها مي گويند آن اطراف يك مريض

 

بايد قوي باشد براي اين كه بيماري بهبود يابد

 

آن مي گفت مريض و مردم اطرافش بايد باور كنند

 

كه او خوب خواهد شد تا او بهبود يابد

 

ان مي گفت مردم اطراف او نبايد اول رهاكنند

 

اين يانگوم است؟ نيست؟ ها؟

 

آنها سخنان يانگوم است ، درسته؟

 

بله

 

... آن درسته
او اين را براي من يك بار گفت

 

و اين كه او به هيچ وجه رها نمي كند
كسي را كه او مراقبش باست

 

تا او كاملا درمان شده است

 

!واقعا؟

 

او واقعا درمان شده است؟

 

ببينيد من او را بيرون فرستاده ام
پس او را بگيريد

 

بازوهاي من كمتر خواهد شد

 

درسته!من فكر مي كردم او يك صورت
سوراخ خواهد داشت !اما اين تميز است

 

!پاهاي او هم خوب است

 

!چشمهاي او هم خوب است

 

!چشمهاي او هم خوب است

 

!بانوي پزشك !ممنونم

 

!ممنونم ،بانوي من !ممنونم

 

!بانوي من

 

شما ميخواهيد همه اعتبارات را بگيريد؟

 

!بسيار خوب

 

متوقفش كنيد

 

پس شما يك تجويز را پيدا كرديد؟

 

... نه،نه هنوز

 

نه؟

 

من پيدا نكردم تجويزي را من
...من او را به انتهاي بيماري رساندم

 

پس او توانست بر اين غلبه كند

 

شما چه ميگوييد؟

 

معمولا ما تلاش مي كريم تب را
كاهش بدهيم وقتي شخص مبتلا است

 

و از جوش ها خلاص شويم
...وقتي آنها درمان شدند

 

اما من برعكسش را انجام دادم با اجازه دادن
به او كه با عرق بيرون كند وقتي يك تب آمد

 

و وقتي جوش ظاهر شد من تلاش كردم

 

بگذارم تا آخر برود تا زماني كه برطرف شود

 

پس من هنوز درماني براي آن پيدا نكرده ام

 

شما همه چيز را ثبت كرده ايد؟بله

 

! اين چنين يافته مهمي است

 

اما...اين متفاوت خواهد بود براي هر بيمار

 

پس اين راهي براي نجات همه اينها نيست

 

ما گفتيم به آنها هر وسيله پيشگيري كه
...شما به ما گفتيم را امتحان كنند

 

پس به نظر مي آيد گسترش متوقف شده است

 

و ما تلاش مي كنيم بفهميم كدام عامل
پيشگيري بهترين كار را ميكند

 

حتما

 

برو استراحت كن ،من از او مراقبت مي كنم

 

چه شده ؟

 

چرا آنها اينجا هستند؟

 

آنها آمدند اينجا شهر را بسوزانند؟

 

!بايد اين باشد

 

!آقا!آقا!او كاملا درمان شده است

 

!آبله پسر من درمان شده است

 

!لطفا ما را نسوزانيد

 

!ما هيچ مكان ديگري براي زندگي نداريم

 

!آقا!از ما چشم بپوشيد

 

!ساكت باشيد !بريد كنار

 

اين درسته ؟

 

آبله او واقعا درمان شده است؟

 

بله

 

او كيست؟ من نمي دانم

 

چطور او خوب شده؟ چطور؟

 

!بانوي پزشك ما او را درمان كرد

 

بانوي پزشك ما؟

 

!من درباره يانگوم صحبت مي كنم

 

واقعا؟ او واقعا يانگوم است؟

 

!بله

 

بانوي پزشك يانگوم داخل است؟

 

ملكه اينجا است

 

يانگوم بيا بيرون و به
سرورت ملكه احترام بگذار

 

... سرورم
چطور شما اين مسير دور را آمديد؟

 

!لطفا پسر من را خوب كن

 

ببخشيد؟

 

...لطفا پسر من را درمان كن

 

...لطفا...يانگوم

 

من شنيدم شما بچه اي كه مبتلا
به آبله بود را نجات داديد

 

اما من تجويزي پيدا نكردم

 

با اين وجود،آن اميدواري است

 

!اين يعني اميدي هست

 

!درسته !اميدي هست!اميد!حقيقتا

 

!بگذار يك وقت به او بدهيم
!بگذار يك وقت به او بدهيم

 

بله ،بگذار اين را با هم انجام دهيم

 

شين بي، چه ؟

 

من كمك خواهم كرد به يانگوم از حالا به بعد
پس برويد و استراحت كنيد

 

شما چند روز است نخوابيده ايد

 

واقعا؟ اين خوب است با شما؟
اين يك بيماري مسري است

 

من قبلا گفتم پزشك شين
پس برو و استراحت كن

 

و مطمئن شو بدنت را با آب ذغال چوب شستي

 

و اين را هم بخور

 

چرا؟

 

آن چيزي است كه يانگوم دستور داده است

 

...و او ثبت كرده است

 

تعدادي از وسائل پيشگيري
در دفتر آنها را هم انجام بده

 

واقعا؟ راهي براي پيشگيري است؟

 

اگر آن چيزي است كه يانگوم گفت
ما حتما آن را انجام مي دهيم. باشد

 

شين بي ،در هرصورت ممنونم

 

ما داروهاي آماده بدست خواهيم آورد
زماني كه تحويل دهند پس نگران نباش

 

باشد

 

جو دانگ ...ها؟ چه؟

 

من فكر كنم من شروع كردم به
دوست داشتن يانگوم و شين بي

 

من او را از اول دوست داشتم

 

اما شما من را بيشتر دوست داريد،درسته؟

 

...او تعدادي جوش در ابتدا داشت

 

اما بيشتر آنها برطرف شد

 

سرپرست بانوان پزشك ،من دريافت
كرده ام فرمان سروع همكاري را امروز

 

باشد

 

شما اينجا چه مي كنيد؟

 

من هم فرمان را دريافت كرده ام

 

شما براي گرفتن فرمان رفتيد؟

 

بله

 

باشد...بگذار همه با هم كار كنيم

 

اينجا

 

سرورم ،به نظر مي آيد گسترش
...آبله متوقف شده است به خاطر

 

تصميم سريع مركز بهداشت غرب

 

واقعا؟

 

بله . هرگاه آنها بيماري داشته باشند هروقت

 

آنها قرنطينه مي كنند شخص
را در يك كلبه جدا براي درمان

 

و آنها اطلاعات را پخش كردند

 

درباره همه انواع موارد پيشگيري
...در همه شهر

 

براي پيشگيري از هر خطر بزرگي

 

واقعا؟
چه كسي چنين تصميم سريعي گرفت؟

 

آن بانوي پزشك يانگوم است

 

چه؟ بانوي پزشك يانگوم؟

 

بله ،سرورم

 

سرورم !ملكه يانگوم را از كلبه آورده اند

 

كه او مريضا آبله را در مان مي كرد

 

و او حالا درحال درمان كردن
پرنس كيانگ وون است

 

چه؟ واقعا؟

 

ملكه به خاطر او خودش به طور
ناشناس مسافرت كرده است؟

 

! بله ،سرورم

 

پس شما مي گوييد آبله مرتبط با جگر سفيدش است؟

 

بله ،من از دارو براي جگر سفيد استفاده كردم
اگر تاول ها رنگ آبي را نشان دهد

 

اگر جوش ها رنگ پوست گندم هستند ، پس كليه

 

اگر تاول ها سفيد هستند پس شما استفاده
كرديد از داروها براي جگر سفيد ؟

 

بله

 

بله...آن حس دارد

 

و خوشبختانه ،يكي از بچه ها كه نجات
يافته بود هم تاول هاي سفيد داشت

 

واقعا؟ آن يك راحتي است

 

اما شما گفتيد كه بچه جوش هاي معمولي داشت

 

اما پرنس جوشهايش را داشت و خفيف تر است

 

پس چه تجويزي شما به او مي دهيد؟

 

من از داروي گو جين بعد از
بررسي هاي زياد استفاده كردم

 

تعدادي از پزشكان تلاش كردند از جوس ها بكاهند

 

...اما ازآنچه كه من مي دانم ، اين تلاش

 

...به نظر مي آيد بيشتر خطرناك باشد،پس

 

من فكر كنم آن بهتر است

 

به نظر مي آيد بچه ها كه جوش ها را داشتند

 

مراحل درمانشان بهتر پيش مي رفت

 

... آن بچه ها زخمي شدند

 

اما آنها نمردند

 

شما مي گوييد اين براي بيماران
تحملش در طول آبله بهتر است؟

 

بله،من خيلي فكر كردم

 

پس ما بايد چه كنيم؟

 

تعدادي از اين تاول ها كورك دار نيستند

 

آن خشك است و آنها كورك دار نيستند

 

بله ،ما بايد از نائي تاك سان با عصاره
درخت جنسان ، شير ريشه ماشك

 

و ريشه نوعي جعفري استفاده كنيم
براي خارج كردن بهتر چرك ها

 

اگر شما تلاش كرديد آن را بيشتر چركين كنيد

 

پس بهتر است نصف پيمانه نوشيدني
گرم اضافه كنيد و شير آغوز

 

درسته!آن روشي براي خروج بيستر چرك است

 

باشد . نائي تاك سان با عصاره جنسان
و شيره ماشك و نوعي جعفري

 

با نوشيدني و شير آغوز،درسته؟

 

من هيچ كاري براي انجام
دادن ندارم به خاطر ايان بي

 

شما تجويزي تهيه كرديد؟

 

بله ،اين نائي تاك سان است

 

نائي تاك سان...جنسان ،شيره ماشك
... و ريشه نوعي جعفري

 

آنها گفتند نوشيدني خوب و
شير آغوز به اين اضافه كنيد

 

نوشيدني و شير آغوز؟
من هرگز چنين تجويزي نشنيده ام

 

به هر حال ،اگر يانگوم گفت ،پس
!ما بايد اين را انجام دهيم

 

...برو از آشپزخانه نوشيدني بگير

 

و شما برويد شير آغوز بگيريد

 

!چه؟ شير آغوز؟

 

! بله،چه شده؟

 

چطور من مي توانم شير آغوز يك زن را بگيرم؟

 

!چرا شما اين قدر صحبت م يكنيد؟

 

!برو از زنت بگير

 

!آقا

 

آقا، يك بانوي پرستار در مقر بانو
سوك وون براي پرنسس هست

 

پس من آنجا خواهم رفت و اين را تهيه مي كنم

 

بله ...من مي روم نوشيدني تهيه كنم

 

شما چه كار مي كنيد؟
!همين حالا گياهان را تهيه كنيد

 

حالا بالاخره شما داريد فكر مي كنيد
...بعضي كارها را انجام دهيد

 

!چه؟ درسته ،من معتاد كار هستم

 

!شما هيچ چيزي درمورد كار مي دانيد؟

 

...صبر كنيد
شما امروز شبيه يك كرم صدپا هستيد

 

...آن عمدي نبود ، به هر حال

 

بريد آنجا

 

او بعدا جاي زخم ها را خواهد داشت

 

شما مي توانيد از بين ببريد با راههاي ديگر

 

!آوه

 

چه شده؟

 

پشت او زخم شده است

 

او گفت فقط شكمش صدمه ديده است

 

افراد جوان هميشه مي گويند
شكمشان صدمه ديده است

 

هرگاه جاهاي ديگري صدمه ديده باشد

 

بله. هرگاه كسي از من بپرسد
كجاي من صدمه ديده است

 

من هميشه به او مي گويم شكمم صدمه ديده است

 

حتي اگر آن هيچ ربطي به شكمم نداشته باشد

 

پس اين علائم بدي است؟

 

بله...اين نشانه بدي است

 

ما بايد از داروي شين هائي استفاده كنيم

 

...باشد

 

پوسته ها براي نصف بدنش ظاهر
شده اند اما نه براي نصف ديگر

 

ما بايد از جاه شيم يانگ نيو گو استفاده كنيم

 

دما بايد پايين بيايد وقتي
پوسته ها ظاهر شده است

 

...اما او از داخل دمايش بالاست

 

زانوش و پاها سرد هستند

 

چه ما بايد بكنيم؟

 

اين به خاطر اين است
كه انرژي او كم است

 

بگذار از لي گوگ سان استفاده كنيم

 

پوسته ها آمده اند

 

اما بعضي مايل به قرمز است
و بعضي سفيد است

 

...آنها بايد مايل به قرمز باشند

 

يك بچه اي كه لكه هاي سفيد داشت بعد مدتي مرد

 

... پس

 

ما بايد از سو دوك اوم استفاده كنيم

 

سو دوك اوم؟

 

چه؟ او درمان شده است؟

 

بله ، سرورم

 

آن پيامي است كه من دريافت كردم

 

...سرورم

 

ما نبايد اينجا اين طوري باشيم

 

بزن بريم بالاي آنجا

 

شما چه كار مي كنيد؟

 

همراهي كن او را بله ،سرورم

 

حالا آن انجام شده همه اش

 

!پرنس!پرنس

 

...بگذار من ببينم

 

پرنس...پرنس...ممنونم

 

... مادر

 

...من نمي دانم به شما چه بگويم

 

شما با بزرگترين بچه وارد كلبه شديد

 

شما خودتان را فدا كرديد
بدون هيچ اعتنايي به زندگي تان

 

من متاسفم
براي فرماني كه به شما داده ام

 

براي آسيب به زندگي ديگري

 

...من تلاش كردم از بيماري استفاده كنم

 

از پسر شخص ديگري بدون فهميدن
اين كه پسر من بيمار خواهد شد

 

ديدن اين كه شما چطور جهيديد كه

 

راهي براي نجات او پيدا كنيد
من همه كلمات را گم كردم

 

من به اشتباهم اعتراف مي كنم

 

لطفا من را ببخشيد

 

...سرورم

 

من مي خواهم دلگرمي براي شما باشم

 

تمرين پزشكي به قلب شما وابسته است

 

!سرورم

 

من اعطا مي كنم به يانگومي
...كه آبله شهر را بازداشت

 

...و پرنس كيانگ وون را معالجه كرد

 

...پنجاه و يك كيل برنج

 

و پانزده توپ پارچه كتان

 

...و

 

منصوب مي كنم او را به عنوان
...صاحب منصب مرتبه نهم

 

!و به عنوان پزشك شخصي من

 

!سرورم

 

!آن كاملا نا معقول است

 

!يك مقام صاحب منصبي دولت براي يك زن؟

 

چنين فرماني شبيه صاعقه است
...در دقيقا يك روز مي لرزاند

 

! همه دربار سلطنتي و دولت را

 

!شما چه كار مي كنيد آقاي مين؟

 

!فرمان را حمل كنيد و اعلام كنيد حالا

 

بله...سرورم

 

!مرتبه نهم صاحب منصب؟

 

...من مي فهميدم پادشاه چه مي كند

 

...اما من نگرانم كه

 

اين براي يانگوم سنگين خواهد بود

 

!پس اگر او يك صاحب منصب مرتبه نهم است...؟

 

خوب...اگر اين مرتبه نهم است
پس اين يك درجه پايين تر از ماست

 

بله...پايين تر است
!اما موضوع اينجا اين نيست

 

يك زن مي تواند آن را انجام دهد؟

 

نه ، حتما نه

 

اين شبيه يانگوم نيست
...به يك مرد تبديل شده است

 

پس چه شده؟

 

!اين غير ممكن است
...چطور او مي تواند بدهد

 

!يك مسئوليت دولتي را به يك زن؟

 

چنين چيزي هرگز در تاريخ
چوسان اتفاق نيافتاده است

 

من نتوانستم حتي صحبت كنم
به خاطر اين كه من خيلي آشفته بودم

 

و آقاي مين جانگ هو حتي فرمان
را با رضايتمندي دريافت كرد

 

!آن نمي تواند باشد
...يك دانشور استاد

 

چطور او يك چنين چيزي
!را مي تواند انجام دهد؟

 

مشكل با آقاي مين جانگ هو است

 

حتي اگر بانو يانگوم چيز بزرگي انجام دهد

 

چطور پادشاه مي تواند حتي
فكر دادن چنين فرماني را بكند؟

 

اين آشكارا نقشه آقاي مين جانگ هو است
براي پزشك شخصي كرد او بود

 

من شنيدم كه پادشاه اغلب آقاي
مين جانگ هو را مي خواند

 

ما نمي توانيم اين جوري بمانيم
...ما نيرويمان را جمع خواهيم كرد

 

...شما همين حالابايد برويد به تالار سلطنتي

 

و با نيروي زياد از پادشاه را در خواست كنيد

 

... ما بايد

 

!سرورم
...چنين چيزي هرگز

 

!در طول سلسله چوسان اتفاق نيافتاده است

 

و اين چيزي خواهد بود كه خواهد لرزاند

 

... سلسله دربار و دولت را

 

كه مي تواند لكه ننگي بزرگي در تاريخ باقي بماند

 

!آقاي مين ،گوش بدهيد

 

من يانگوم را به عنوان صاحب منصب
مرتبه هشتم منصوب مي كنم

 

!پس برو و انجامش بده

 

سرورم، چرا شما اين كار را مي كنيد؟

 

آن همه نظام و قوانين را تغيير خواهد داد

 

و سلسله اعضاي داروخانه
سلطنتي را خواهد شكست

 

اگر شما چنين كاري كنيد،چه كسي از
دستورهاي پزشك زن اطاعت مي كند؟

 

سرورم ، آقاي شين از
داروخانه سلطنتي اينجا است

 

بگذاريد بيايد داخل

 

شين ايك پيل ،بگو براي همه
ما چه شما براي من نوشته ايد

 

سرورم،شين ايك پيل از داروخانه
:اين كلمات را نوشتند

 

همه پزشكان ،از جمله خودم
...با همه بانوان پزشك

 

از داروخانه سلطنتي خواسته شما
را قبول خواهيم كرد

 

!چه...؟

 

دليل چيست؟

 

...من استاد بانوي پزشك يانگوم هستم

 

اما دليل اين كه من مي خواهم
...فرمان او را دريافت كنم

 

رفتار و شخصيت او
به عنوان يك پزشك است

 

تمرينات پزشكي بانوي پزشك
يانگوم مانند يك مادر است

 

به هر حال براي نجات زندگي يك بچه
او دلواپس خودش نبود

 

و براي جلوگيري از مبتلا شدن بچه ها

 

او سريعا قدامات پيش گيري
... را پخش كرد

 

و در هر حال براي بهبودي بچه ها
او روشن كرد اميد را براي
اتحاد مردم براي يكي بودن

 

همه شهادت دادند اين را هنگامي
كه او مردم شهر را درمان كرد

 

و آبله پرنس كيانگ وون را

 

همه پزشكان مرد و زن از داروخانه

 

فرمان هاي يانگوم را بدون
هيچ شكايتي دنبال كردند

 

باور كردن اين كه آنها توانستند بيماري
پرنس كيانگ وون را درمان كنند

 

اين دليلي است كه من خواسته
شما را قبول خواهم كرد

 

سرورم!اين يك عمل نادرست است
!كه سلسله چوسان را مي ارزاند

 

من بانوي پزشك يانگوم را به عنوان يك
!صاحب منصب مرتبه هفتم منصوب مي كنم

 

سرورم ...من تعظيم خواهم كرد
...صد بار براي گفتن اين به شما

 

!اين درست نيست

 

من بانوي پزشك يانگوم را به عنوان يك
!صاحب منصب مرتبه ششم منصوب مي كنم

 

!آقاي مين برو فرمان را اجرا كن